کودک 4 سالهام از هم بازیهایش اسباببازي ميقاپد، آنها را هل ميدهد تا اسباببازي دلخواهش را به دست آورد.
پسر شش سالهام مرتباً در حال کتک زدن، لگد زدن، گاز گرفتن و يا فرياد زدن است.
دخترم کلاس اول است، اما کمتر روزی است که معلمش به رفتارهایش که باعث رنجاندن و آزار رساندن به همکلاسیهایش میشود اعتراضی نداشته باشد.
والدین زیادی با گفتن این جملهها نارضایتی خود را از رفتارهای پرخاشگرانة کودکشان که باعث اذیت و آزار سایر کودکان میشود ابراز میکنند. آنها علاقمند هستند كه علت اين رفتارها را بدانند و راههاي پيشگيري و اصلاح اين رفتارهای خصمانه را به كار گيرند. بعضی از این والدین میگویند که فرزندمان قصد آسیب رساندن ندارد بلکه با انجام این کارها فقط میخواهد به وسیلة دلخواهش برسد و عدهای دیگر از والدین از خودخوری و فروبردن خشم و عصبانیت کودکان نگرانند، حالتی که به آسانی در چهرة کودک دیده میشود اما کودک نه به کسی آسیبی میرساند و نه وسیلهای را پرتاب میکند بلکه فقط خودش آسیب میبیند و ممکن است ماندن در چنین شرایطی او را تا مرز افسردگی پیش ببرد.
از آنجایی که کودکان در شرایط مختلف و از نوع متفاوت دست به پرخاشگری میزنند متوجه میشویم که علت این رفتارهای خصمانه در همة کودکان یکسان نیست، بعضی از آنها رفتارهایی همراه با توهین، خشونت، پرتاب وسیله، خلق و خوی تند و زود از کوره در رفتن را از والدین خود آموخته اند، والدینی که ممکن است نه نسبت به کودک خود، بلکه نسبت به سایر اعضای خانوادة، همسایه و همکار دست به چنین رفتارهایی بزنند، برای مثال کودک وقتی میبیند که پدرش با تلفن با صدای بلند به کسی توهین میکند ناخواسته این الگوی رفتاری نادرست را یاد میگیرد.
گاهی اوقات رفتارهای همراه با خشونت زمانی بروز میکند که کودک دچار ناکامیشده باشد، مثلاً از گرفتن نمرة بیست و یا برنده شدن در مسابقة دو بازمانده باشد و گاه زمانی شاهد رفتارهایی خشونتآمیز هستیم که کودک خود را از دریافت توجه، محبت و عاطفه لازم محروم میبیند مثلاً با تولد فرزند دوم در خانواده معمولاً کودک اقدام به رفتارهایی همراه با خشونت مینماید. گاهی ریشة پرخاشگری تضاد درونی کودک است یعنی کودک بین انجام دوکار که تقریباً به هردو نیز علاقمند است گیر میکند. برای مثال کودک میبیند که همسالانش به مدرسه میروند پس او نیز دوست دارد که کاری مشابه دوستانش انجام دهد اما از طرفی این کودک به دلیل وابستگی شدیدش به مادرش هرگز نمیخواهد از مادرش دور بماند. پس دچار دوگانگی میشود و این تضاد را در انجام کارهای خشونتآمیز نشان میدهد.
این کودکان معمولاً بلافاصله از کار خود پشیمان میشوند و از والدین و یا فردی که او را آزار دادهاند عذرخواهی میکنند. اما هستند کودکانی که در مدرسه قربانی رفتارهای نامطلوب دیگران میشوند و از شدت عصبانیت دست به رفتارهای خصمانه میزنند، ممکن است كودكي توسط دانش آموزان ديگر مورد تمسخر قرار گيرد، یا توسط دانش آموزان ديگر كتك بخورد و قادر به دفاع از خود نباشد، یا از لحاظ ظاهري (پارگي لباس و يا نامناسب بودن آن) مورد تمسخر قرار ميگيرد. چنین فردی چنانچه در همان محیط نتواند خشم خود را بروز دهد در سر راه مدرسه ممکن است به ماشینها سنگ پرتاب کند، هم سرویسهایش را اذیت کند و یا خواهر و برادر کوچکتر خود را در خانه به روشهای مختلف آزار دهد.
چنین والدینی برای کمک به کودک خود ابتدا باید علت پرخاشگري کودک را بشناسند و موانع خشونت را برطرف نمایند. برای مثال در مورد کودکی که الگوی پرخاشگری دارد باید الگوی رفتاری مناسب و خالی از خشونت جایگزین شود. چنانچه پرخاشگري در اثر ناكامي به وجود آمده باشد، بايستي كودك ناكام را در رسيدن به اهداف مطلوب و دوستداشتني كمك كرد و او را در راه رسیدن به اهداف قابل دسترس تشویق کرد. اما اگر کودک در حالت دوگانگی دست به این رفتارها میزند باید او را از حالت دوگانگي خارج ساخت و به كودك آموخت که چگونه در تصميمگيريهایش به تضاد درونی خود خاتمه دهد. در مواقعی که ریشه پرخاشگری اضطراب و تشویش درونی کودک است باید متوجه شد که او چه چيز دوستداشتني را از دست داده و چگونه ميشود مورد از دست رفته را براي او جبران كرد. اما هنگامي كه كودك قرباني خشونت در مدرسه شده است، بايستي با مسئولان مدرسه صحبت كرد تا ضمن برخورد مناسب با كودكان خشونتگرا، گاهی بنا به دلیل خاصی كودكي را كه قرباني خشونت شدهاست مورد تشويق و تأييد قرار دهند.
ناگفته نماند که امروزه یکی از دلایل خشونت کودکان تماشای فیلمهای خشونتآمیز است در این موارد ضمن کنترل کردن ساعات تماشای تلویزیون کودک لازم است والدین برای کودک دلیل خشونت را در فیلم توضیح دهند.
نوشته: فرزانه پارسایی