پشت موانع متوقف نشوید
در سال 1990، وقتي كه تلسكوپ فضايي هابل به فضا پرتاپ شد، همه از جمله دانشمندان حوزه هوا- فضا اميد فراواني به آن داشتند. جهان در انتظار دريافت پاسخي براي معماي كيهان بود، اما تصاوير فرستاده شده تار بودند و مسئولين پروژه براي توضيح فراخوانده شدند. برخي از رسانهها نيز، آن را شكستي بزرگ خواندند.
چارلز پلرين(1) مدير سابق بخش اخترفيزيك ناسا كه در آن زمان ناظر پرتاب بود، اين واقعه را دردناك توصيف كرد. ظاهراً هيچ كس نميتوانست اين مشكل را حل كند؛ البته هيچ كس به جز خود پلرين. او تنها كسي بود كه كشف كرد تصاوير مخدوش، به علت نقص در يكي از آينههاي تلسكوپ است، پس هدايت تعمير فضايي آن را به عهده گرفت و سرانجام براي اين كار موفق به دريافت «مدال رهبري» از ناسا شد. اما پلرين پاداش واقعياش را در طول يك دهه بعد، يعني زماني گرفت كه تلسكوپ هابل، تصاوير شگفتانگيز و اكتشافات مهمي درباره ستارگان، كهكشانها و ديگر پديدههاي كيهاني مخابره كرد.
راز موفقيت پلرين چه بود؟
صدها نفر ديگر در ناسا، ضريب هوشي بالا و دانش فني پيشرفته داشتند. آنها قادر بودند همان منطق را به كار گيرند و بر همان مدلها و فرمولهاي رياضي تسلط داشتند. پس چه چيزي پلرين را از آنها متمايز ميكرد؟ چه چيزي باعث شد وقتي بقيه در مواجهه با اين چالش، احساس ناتواني كردند، او از تلاش باز نايستد و بتواند تلسكوپ را تعمير كند؟
در واقع ذهن او واقعيت را جور ديگري ميديد. تفسير او از موقعيت، پروژهاي ناتمام بود نه يك شكست. او هيچگاه امكان رسيدن به نتيجهاي مطلوب يعني تلسكوپ بينقص را از نظر دور نداشت بلكه با ارزيابي مجدد موقعيت، تشخيص امكانهاي موجود و به تصوير كشيدن تلسكوپ تعمير شده، توانست راهبري رشته وقايعي را در دست بگيرد كه منشأ تحول شدند، پلرين از قابليت ديگري يعني از هوش مثبتنگر (2) برخوردار بود.
هوش مثبتنگر را اين گونه ميتوان تعريف كرد: توانايي ديدن امكانهاي مختلف نهفته در يك موقعيت؛ به بيان ساده ديدن درختي تنومند در دانهاي كوچك. همه افراد كم و بيش از اين قابليت برخوردارند. تازهترين تحقيقات نشان ميدهد كه هوش ما ميتواند تقويت شود و پرورش يابد و يك توانايي مادرزاد يا تغييرناپذير نيست. شناسايي و پرورش اين هوش ميتواند عامل ايجاد موفقيت و كاميابي باشد. براي تقويت هوش مثبتنگر حداقل سه راه وجود دارد كه با تغيير افكار و اعمال عملي ميشود:
اول: رويارويي مستقيم. مثلاً اگر عادت داشتهايد هر روز از يك مسير معين سر كار برويد، مسير خود را تغيير دهيد. تا وقتي كه عادت جديد در شما شكل بگيرد، هر روز از راه جديد برويد. گذشته از اين كه اين مسئله ميتواند نمادي از شكستن قالبهاي خشك شكل گرفته در ذهن ما باشد، افرادي هستند كه در تمام طول زندگي شغلي خود هيچ وقت مسير خود را تغيير ندادهاند و اصلاً نميدانند اطرافشان چه خبر است. تغيير عمدي بعضي از عادتها فرد را با امكانات جديد روبرو ميسازد و تمريني است براي افزايش انعطافپذيري.
دوم: نحوه فكر كردن خود را تغيير دهيد. جرالد ادلمن، برنده جايزه نوبل 1972 ميگويد مغز ما 30 ميليارد سلول و 40 ميليارد ارتباطات عصبي دارد. اگر از اين ارتباطهاي عصبي استفاده كنيم، باقي ميمانند و حفظ ميشوند اما آن دسته اتصالاتي كه حداقل استفاده از آنها ميشود، تخريب و يا “هرس” ميشوند. هر چه ما بعضي از فرآيندهاي مغزي را بيشتر انجام دهيم، اين اتصالها قويتر ميشوند، بنابراين اگر ما آگاهانه بر روي احساسات مثبت كار كنيم، اتصالهاي عصبي مربوطه تقويت ميشوند و اگر تصميم بگيريم كه خوشحال باشيم، اتصالهاي عصبي خاصي مربوط به خوشحالي تقويت ميشوند، به عبارتي، وقتي انتخاب كنيم كه چه جهت و حالت فكري داشته باشيم، بالاخره به آن حالت دست پيدا ميكنيم.
سوم: تواناييها و ويژگيهاي مثبت خود را معلوم و آنها را تقويت كنيم، بپرورانيم و در زمينههاي جديدي در زندگي به كار گيريم. براي بسياري از افراد اين رويه، درست نقطه مقابل چيزي است كه ياد گرفتهاند، مارتين سليمن، پيشگام جنبش روانشناسي مثبت، اشاره ميكند كه سالها گرايش روانشناسي بر اين بوده كه بر نقايص متمركز شود. در سازمانها و ادارات، مشاوران و مديران به دنبال نقايص هستند تا آنها را رفع كنند. مسئله اين جاست كه تمركز صرف بر اين روش، وضعيت را به سوي حداقل عملكرد مطلوب سوق ميدهد و نه خلاقيت و بهرهوري حداكثر. چنين رويكردي به ندرت آيندهاي درخشان را نويد ميدهد.
تقويت هوش مثبتنگر به اين معني نيست كه هميشه خوشحال خواهيد بود يا هرگز اشتباه نخواهيد كرد، بلكه به شما كمك ميكند ياد بگيريد چطور موقعيتها را دوباره چارچوببندي كنيد تا بتوانيد راهحلي خلاق براي مسئله خود بيابيد و نتيجه اين خواهد شد كه كمتر خود و ديگران را سرزنش كنيد و بيشتر به آنچه ميخواهيد برسيد. در اين صورت بهترينها را در وجود خود و ديگران كشف خواهيد كرد و ارتباطهايي را بين مسائل و چيزها درك ميكنيد كه قبلا ًبه آنها توجه نكردهايد. هر مسئله و يا هر فرصت، دانهاي است كه ميتوانيد با توجه و تغيير نگاه خود، آن را به درختي تنومند بدل كنيد.
پينوشت:
- Charles Pellerin
- Appreciative Intelligence
منبع: مجله June 2006 ،Ode
ترجمه: مريم مداح