احتمالاً اين واژه را خيلی زياد شنيدهايد، اما به راستی مگر موفقيت نردبان است و يا نردبان دارد؟ بهتر است ببينيم اصلاً نقش نردبان چيست که موفقيت را به آن تشبيه ميکنند؟ همه ميدانيم که نردبان وسيلهاي است برای بالا رفتن و دست پيدا کردن به آنچه که ظاهراً دور از دسترس است. آيا ميتوان گفت که موفقيت نيز مانند نردبان، راه و مجرايی است برای بالا رفتن و دست يافتن به همهي آنچه که به نظر دور از دسترس ميرسد؟ آيا همانطور كه بعضی از نردبانها ارتفاع يا تعداد پلههای بيشتری دارند ميتوانيم بگوئيم که نردبان موفقيتها نيز دارای پلههای متفاوتی است؟ يعنی راههای دسترسی به اهداف بلند و يا کوتاه است؟ اما اين بلندی و کوتاهی نردبان به چه چيزی بستگی دارد؟ آيا تعداد پلهها را بلندی هدف و آرمان مورد نظر تعيين ميکند؟ تا حالا با خودتان فکر کردهايد که چرا نردبانها را تا اين اندازه در ارتفاعهای متفاوت ميسازند مگر نميشود که با يک نردبان خيلی بلند، هم به چيزهای نزديک دسترسی پيدا کرد و هم به چيزهای دور؟ آيا ساخت نردبانها در اندازههای متفاوت گواه اين نيست که برای هر کار بايد از وسيله و راهی متناسب با آن وارد شد؟ و آيا به نظر شما کوتاهی و بلندی نردبانها نشانی از ميزان تلاش و کوشش افراد برای دسترسی به اهداف گوناگون نيست؟
احتمالاً با آدمهايی روبرو شدهايد که از بالا رفتن از نردبان ميترسند و يا افرادی را ديدهايد که پای خود را بر روی يک يا چند پله اول ميگذارند و از بالا رفتن بيشتر پرهيز ميکنند. دليلشان هم کاملاً برای خودشان موجه است؛ حفظ سلامت. آيا ميتوانيم با صراحت بگوئيم که هستند افرادی که از تغيير شرايط يا همان بالا رفتن واهمه دارند؟ افرادی را ميشناسيم که در نخستين پلههای موفقيت متوقف ميشوند و به همان ميزان از تلاش بسنده ميکنند.
حتماً افرادی را ديدهايد که با اندامي شکسته و گچگرفته فرياد سر ميدهند که ای کاش پايم را روی آن نردبان شکسته نميگذاشتم و يا ای کاش تکيهگاه نردبان را محکم ميکردم و بعد از آن بالا ميرفتم. آيا به نظر شما بالا رفتن از پلکان موفقيت نيز ميتواند اينگونه خساراتی را برجای بگذارد؟ آيا همه آنهايی که با انگيزه و شتاب هر چه بيشتر مشغول بالا رفتن هستند، کاملاً آگاهانه قدم برميدارند و آيا از تکيهگاه امن نردبانشان مطمئن هستند؟
اگر کسی از شما بپرسد که من از چه نردبانی بالا بروم و به چه ميزان تلاش کنم، پاسخ شما چيست؟ و يا اگر کسی از شما بپرسد که ميزان تضمين موفقيت من در بالا رفتن از اين نردبان چقدر است به او چه ميگوييد؟ احتمالاً شما هيچ پاسخ قاطعی نخواهيد داد زيرا که ميزان شناخت و آگاهی شما از فرد مورد نظر، هدف او، انگيزهاش برای صعود و… کامل نيست در اين شرايط شما از پيچيدن نسخه مشخص برای چنين فردی عاجز هستيد، اما با همين اطلاعات يک سری نکات پيشگيری و يا شايد چيزی به نام داروی مسکن را ميتوانيد به او توصيه کنيد.حداقل حرفهايی که در اين شرايط ميتوانيد بگوئيد اين است که:
«اول برای خودت مشخص کن که برای چه منظوری ميخواهی از نردبان بالا روی»، «آيا پاهای تو توان اين کار را دارد؟»، «آيا نحوه بالارفتن از نردبان را بلدي؟»، «آيا تو هم مانند خيلیها که ميخواهند وارد دانشگاه شوند و يا پشت فرمان ماشين بنشينند فقط دلت ميخواهد از نردبان بالا بروی و يا از اين بالا رفتن هدف خاص خودت را داری؟»، «آيا برای رسيدن به هدفت زمان مشخصی را در نظر گرفتهاي؟»، «آيا فاصله خودت تا هدفت را ميشناسی و به ميزان تلاش لازم برای دسترسی به هدفت که در اينجا تعداد پلهها يا همان طول نردبان است آگاهی داری؟».
راستی اگر فردی را ببينی که بر روی پلههای نردبان نشسته است به او چه ميگويی؟ احتمالاً خواهی گفت که اينجا جای مناسبی برای نشستن نيست و محلی است برای عبور، پس وسط راه از حرکت نايست و بيهوده توقف نکن. احتمالاً شما به او خواهيد گفت که دستهايش را به کنارهای نردبان محکم گرفته و با اطمينان از نردبان بالا رود، زيرا قدم برداشتن محکم و مطمئن از شرايط لازم برای صعود است. حتماً به او خواهيد گفت که پله پله بالا برود و هرگز پله بالا رفته را پشت سرش خراب نکند، از نردبان شکسته و غير قابل اطمينان استفاده نکند؛ يکی از چيزهايی که شما از گفتن آن غافل نميشويد، خطرات سقوط خواهد بود، خطراتی که قيمتش گاه به بازماندن از راه ميانجامد و جبرانش برای آدمي بسيار سخت خواهد شد. پس به او خواهيد گفت: «در هيچ پلهاي چشم از پله بالاتر برنميداری حتی اگر خيلی به هدف نزديک شده باشی، زيرا خطرات و ميزان آسيب احتمالی در ارتفاعات بالاتر بيشتر و جبران آن، سختتر خواهد بود. شايد آخرين حرفی که به او خواهيد گفت اين است که اگر سقوط کردی هرچه زودتر از زمين برخيز، اما دوباره به همان روش و از همان وسيله برای بالارفتن استفاده نکن! راستی اگر خودتان هم قصد بالارفتن از پلههای موفقيت را داشته باشيد به تمام آنچه گفته شد، توجه ميکنيد؟ اگر بله، صعودتان را از همين الان جشن بگيريد!
تاليف: فرزانه پارسايي