مي‌ترسم اضطراب داشته باشم

0
317

شاید تعجب آور باشد، اما یکی از مشکلاتی که اکثر افراد با آن مواجه‌اند این است که نمی­دانند دقیقاً چه درد یا ناراحتی یا مشکلی دارند! یعنی اغلب، می­دانند که از نوعی ناراحتی جسمی یا روانی در رنج­اند اما چندان به دنبال این نیستند که دقیقاً بفهمند مشکل آنها چیست. آنها حاضرند در نوعی ابهام و تردید باقی بمانند اما مشخص کردن، به درجه وضوح رساندن و به قول معروف ته توی چیزی را درآوردن، در مرامشان نیست. شاید ترجیح می­دهند صورت مسئله را پاک یا عوض کنند یا گمان می­کنند ندانستن و در ابهام‌ ماندن شفا می­آورد، شاید هم خود را مسئول کشف و دریافت مسائل خود نمی­دانند و نسبت به خود احساس مسئولیت نمی­کنند … به هر حال نتیجه اين خواهد شد که خود را حتّی در سطحی­ترین بعد وجودشان نشناسند یا با اطلاعات غلطی که از خود دارند، تصویری کدر از خویشتن را به یدک بکشند. در این جا ما دو‌ مانع از موانع موفقیت را انتخاب کرده‌ایم و برخلاف موارد دیگر قصد نداریم راه درمان یا اصلاح آنها را بازگو کنیم، بلکه تنها می­خواهیم راه تفکیک آن دو را از هم نشان دهیم، چون اکثر افراد، این دو‌مانع را باهم اشتباه می­گیرند یا یکی تلقی می‌کنند.

تفکیک این دو از هم و در نهایت تشخیص صحیح (که نیمی از درمان است) … به ما کمک می­کند خود را آن گونه که هستیم ببینیم و بشناسیم. بدیهی است برای درمان و اصلاح هر یک از این موارد می­توان از متخصصان و صاحب نظران مربوطه کمک گرفت.

لازم به ذكر است درمان اضطراب گاه با روش‌هاي رفتار درماني و تن‌آرام‌سازي و گاه با مصرف موقت دارو (يا درمان توأم) امكان‌‌پذير است و ترس‌هاي ‌بيمار‌گونه نيز عمدتاً‌ با روش‌هايي ساده به نام حساسيت‌زدايي منظم يا ساير روش‌هاي رفتاري بهبود مي‌يابد

ترس یا اضطراب؟!

آیا تاکنون ترس یا اضطراب را تجربه کرده­اید؟ آیا می­دانید ترس و اضطراب چه تفاوت‌ها و شباهت­هایی دارند؟ آبا به نظر شما ترس، همان اضطراب است؟

باید بگوییم خیر. ترس و اضطراب یکی نیستند. ترس، ما را از حرکت رو به جلو، از ریسک کردن، از تغییر شرایط موجود و رسیدن به شرایط برتر و ایده­آل‌تر، و کلاً از انجام کارهایی که کمی جدیدند یا به آنها عادت نداریم باز می­دارد. اما اضطراب، با تشویش و نگرانی کاذبی که ‌ايجاد می­کند، حتی فعالیت­های عادی زندگی­مان را تحت تأثیر قرار می­دهد. در روز، ده‌ها بار ما را می­لرزاند و خلاصه اجازه نمی­دهد همین فعالیت­های روزمره و عادی­مان را با آرامش و با خیالی راحت انجام بدهیم. اضطراب، با هر زنگ درب منزل یا تلفن ما را از جا می­پراند و گویی همیشه دارد به ما پیام می­دهد که به زودی اتفاق بدی رخ خواهد داد! ترس، اغلب ناشی از احساس ناامنی، واکنشی حقیقی است در برابر اتفاق و محرک آزاردهنده یا وحشت­‌آوری که باعث می­شود فرد به جایگاه ‌امنی بگریزد و سعی کند خود را از صحنه ترس­آور یا موضوع وحشتناک مشخصی دور کند. مثل زمانی که گرگ یا یک حیوان درنده به ما حمله می­کند و ناچاریم فرار کنیم. اما اضطراب، دلهره­ای مداوم و مزمن است آن هم بدون دلیل مشخص و بیشتر «مبهم» است تا واضح. یعنی براساس «خطری مبهم» شکل می‌گیرد. مثل زمانی که بی­هیچ دلیلی حس می­کنیم اتفاق وحشتناکی ممکن است برای یکی از عزیزانمان رخ بدهد.

آیا ترس و اضطراب، شباهتی با هم دارند؟

بله. چه زمانی که می­ترسیم و چه زمانی که مضطرب می­شویم، بدن و عواطف ما دستخوش تغییراتی می­شود كه اين تغییرات چهار وجه دارند:

اولین وجه شناخت موضوعی است. بدین معنی که نوعی انتظار قریب‌الوقوع برای خطر و آسیب در ما ایجاد می‌شود. وجه دوم مربوط به جسم ماست که به تغییرات ظاهری ما می­انجامد (تغییر حالت چهره و تنفس و فیزیک بدنی و … ). وجه سوم یا وجه هیجانی، شامل همان احساس دلهره و وحشت است که در نهایت به وجه چهارم و رفتاری منجر می­شود که عبارت است جنگ یا فرار. یعنی درگیر شدن و جنگیدن با آن خطر، یا فرار از آن.

این چهار وجه، هم در هنگام ترس و هم در زمان اضطراب نمایان می­شوند و همان طور که اشاره کردیم، تنها تفاوت مهم، این است که مؤلفة شناختی ترس، انتظار خطری واضح و شناخته شده است در حالی که مؤلفه شناختی اضطراب، انتظار خطری است مبهم و نامشخص.

تفاوت ترس و اضطراب

سایر تفاوت‌هایی که بین اضطراب و ترس شناخته شده عبارتند از این که ترس در زمان حال رخ می­دهد، ولی اضطراب، بیشتر متوجه گذشته یا آینده است. در هنگام ترس، اغلب واکنش مشخصی وجود دارد، بدین معنی که فرد در هنگام ترس، از حمله، یا عقب‌نشینی استفاده می­کند در حالی که در اضطراب، فرد نمی­داند که چه باید بکند و تنها ناچار است اضطراب را تحمل کند. عوامل تشکیل‌دهنده ترس، معلوم و آشکارند، در حالی که عوامل شکل‌دهنده اضطراب، مبهم و مجهولند. ترس، ناامنی بیرونی است ولی اضطراب نوعی ناامنی درونی است.

از طرفی میزان و اندازه ترس، بسته به وضعیت محیط و عامل محرک است، در حالی که میزان اضطراب خود به خود و به طرزی مبهم، کم یا زیاد می­گردد و بالاخره در ترس، فرد می­داند او را چه می­شود، مثلاً می­داند از حیوان درنده­ای که روبه‌روی اوست وحشت کرده، اما در اضطراب، نمی­داند مشکل چیست و فقط حالات خود‌ مانند لرزش، سردرد، طپش قلب و … را متوجه می‌شود.

اینک با نشانه‌ها و مؤلفه­هایی که ارائه شد، ترس یا اضطراب خود را بررسی کنید و بالاخره تشخیص دهید که می­ترسید یا مضطربید.

تألیف: (ركسانا خوشابي)