موفقيتي كه مختص توست

0
371

موفقيتي كه مختص توست

شايد جالب باشد بدانيد:

توماس اديسون قبل از اختراع لامپ روشنايی، هفت هزار تلاش نافرجام و يازده هزار آزمايش ناموفق داشته است. اما همين اديسون هنگامي‌که فوت کرد هزار و پنجاه و دو اختراع به نام خود به ثبت رسانيده بود!

والت ديسنی برای يادگيری بانکداری، براي توليد کارتون‌هايش در 312 بانک کار کرد. او هفت بار ورشکست شد!

جان گريسی، پيش از آن که اولين کتاب خود را منتشر کند، به 735 ناشر مراجعه کرد که هيچيک کارش را نپذيرفتند. اما او بعدها550 کتاب منتشر کرد!

آيا تا به حال فکر کرده‌ايد چه چيز افراد موفق را از سايرين متمايز می‌کند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهند افراد موفق آنچه را از زندگی مي‌خواهند مشخص کرده و درباره‌ی آن انديشيده‌اند. آنها وظيفه‌ی اصلی خود را در زندگی کشف کرده و رؤيای برتر خوبش را دنبال کرده و برای تحقق آن، بارها و بارها تلاش نموده و سرانجام به آنچه مشخص کرده‌اند دست يافته‌اند.

اما اکثر ما چنين نيستيم و متأسفانه بنيادی‌ترين و اساسی‌ترين وظيفه و هدف زندگي خود را در زير خرابه‌های عادات و شرطی‌شدگی‌ها مدفون ساخته‌ايم. هدفی که مي‌تواند غايی‌ترين آرزوی ما باشد. مي‌دانيد چرا؟

چون اغلب ما نمي‌دانيم واقعاً چه مي‌خواهيم و در پی چه هستيم، به چه مشغوليم و مقصود حقيقی ما کجاست. بسياری از ما گمان مي‌کنيم آن قدر درگير هستيم که وقت فکر کردن به چند و چون کاری که انجام مي‌دهيم نداريم و برخی ديگر از ما نيز در هاله‌ای تاريک از شک يا نااميدی دست و پا مي‌زنيم، زيرا اگر هم چيزی را مي‌خواهيم و هدفی را مشخص کرده ايم به آن ايمان نداريم.ما ايمان نداريم كه آن هدف، هدف حقيقی و راستين ماست و در راه رسيدن به آن بايد هر کاری بکنيم.

اما هر يک از ما واقعاً چه وظيفه‌ای داريم و چه بايد بکنيم؟

شايد طبيعی باشد که به دنبال يافتن فرمول‌هايی باشيم که ما را به موفقيت برسانند، اما جدا از به كارگيري اين فرمول‌ها بايد به ياد داشته باشيم که موفقيت، امري شخصی است!

وقتی سخن از چيزهای شخصی به ميان مي‌آيد، همه مي‌دانيم که استفاده از آن چيزها به يک نفر انحصار دارند و مخصوص او هستند. موفقيت شخصی هم به همين معناست و تنها اختصاص به خود ما دارد، يعنی هر يک از ما متفاوت از ديگری مي‌توانيم موفقيت را تجربه کنيم و هر يک از ما بايد به تعريفی که خودمان از موفقيت داريم دست پيدا کنيم و بدين ترتيب وظيفه خاص خود را به انجام برسانيم، جدا از آنچه ديگران مي‌پسندند يا قبول دارند. در دنيای امروز دست يافتن به آرزوهايی نظير پول، شهرت، مقام، امکانات رفاهی و تفريحی و نظاير اينها آنقدر تکراری شده که حتی ديگر چندان وسوسه‌انگيز هم نيستند و آگاهی انسان امروز به گونه‌ای تغيير کرده که گويا ديگر مي‌داند لذت حاصل از كسب اين قبيل چيزها بسيار موقت و گذراست و مي‌بايست در پی چيزی ماندگار و اصيل‌تر بود.

به منظور دست يافتن به تعريف شخصی خود از موفقيت، بهتر است کليشه‌ها را کنار بگذاريم و ببينيم از کجا بايد شروع کنيم؟

با کمي‌ دقت درمي‌يابيم اهداف، نخستين گام ما به سوی تعريف شخصی‌مان از موفقيت‌اند. تا هدف تعيين نشود، هيچ تضمينی برای رسيدن به آن وجود ندارد! اما چگونه اهداف خود را تعيين کنيم؟ جواب اين است: بايد با رؤياهايمان تماس حاصل کنيم.

اين کار، يکی از جذاب‌ترين کارها برای تعيين هدف است. باور نکردنی‌ترين و خواستنی‌ترين رؤياهايتان را کاملاً مشاهده و کشف کنيد. حقيقتی در ميان آرزوها و رؤياهای ما نهفته است. اين حقيقت، سرانجام با قصدي محکم و متمرکز، آشکار خواهد شد. رؤياهايتان را رها نکنيد که برتری ما به قدر برتری رؤياهايمان است و هيچيک از ما برتر از رؤياهايمان نيستيم!

گام بعدی اين است: موقعيتی را که در آن واقع شده‌ايد به خوبی شناسايی کنيد. برای آن که بتوانيم به تدريج به موفقيت ايده‌آل دست يابيم، ابتدا بايد موقعيتی را که در آن هستيم به خوبی بشناسيم، از اين رو لازم است نقش‌ها و مسؤوليت هايی را که هم اکنون برعهده داريم بازنگری کنيم و ببينيم در کجا ايستاده‌ايم. به عنوان مثال، شما ممکن است فرزند، دوست، مادر، پدر، معلم، محصل، خواهر، برادر، مدير، کارمند، مشاور، شهروند و… باشيد يا چند نقش را به طورهمزمان بر عهده داشته باشيد. به هر حال فرقی نمي‌کند، احساساتتان را در رابطه با هر يک از نقش‌هايی که داريد بررسی کنيد و ببينيد حقيقتاً از درون چه مي‌خواهيد. اگر دريابيد که چه مي‌خواهيد قادر خواهيد بود، آينده را دگرگون کنيد.

ناپلئون هيل در همين ارتباط مي‌گويد: ذهن بشر هر چيزی را که بتواند تصور کند و باور نمايد، به دست خواهد آورد.

گام سوم شجاعت است: از شکست نترسيد و اشتباهات خود را بپذيريد. به همين سادگی! انگار ما انسان‌ها بدون خطا، خرابکاری و قدری ناشي‌گری در راه رسيدن به هدف، نمي‌توانيم درس‌های لازم را بياموزيم و تجربه کنيم. گاهی تأثير يك اشتباه يا يک شکست، مي‌تواند آنچنان تعليم‌دهنده و ماندگار باشد که هيچ راه ديگری برای برجای گذاشتن چنان تأثيری عملی نباشد. پس اشتباهات و خطاهايمان را ببينيم، از آنها درس بگيريم و ديگر تکرارشان نکنيم.

اگر مرتکب اشتباهی شديم به ياد داشته باشيم هميشه فرصت ديگری وجود دارد و از لحظه‌ای که انتخاب کنيم، مي‌توانيم مجدداً آغاز نماييم.

وقتی از شکست نترسيم، شکست آموزش‌دهنده و معلم ما مي‌شود و بدين ترتيب يک برنامه‌ريزی نامناسب، عدم تعهد يا پاي‌بندی، نبودن وقت کافی، ترديد در توانايی‌های خود، از دست دادن ايمان به نتيجه‌ی کار و… همه و همه به صورت مؤلفه‌هايی درمي‌آيند که آنها را عميق‌تر مشاهده و بررسی مي‌کنيم و با بازنگری و اصلاح کاستی‌هايشان، در فرصت‌های بعدی، آنها را به نحو متناسب‌تری به کار مي‌گيريم.

و اما پشتکار گام بعدی است

شايد بتوانيم پشتکار را از اصلی‌ترين رموز دستيابی به موفقيت بدانيم، عاملی کليدی که تضمين کننده رسيدن به هدف است.

پشتکار در انجام وظايف کوچک، به ما توان مي‌دهد تا برای تصميم‌گيری‌های دشوار آينده آماده شويم.

پشتکار انواع مختلفی دارد و مي‌توان آن را در سطوح مختلفی تجربه کرد:

پشتکار در برنامه‌ريزی فعاليت ها، در انجام فعاليت ها، در درس گرفتن از نتيجه، در ادامه‌ی راه و…

زمانی به گلف باز معروف، آرنولد پالمر گفته شد که خيلی خوش‌شانس است! او پاسخ داد: بله، و هر چه بيشتر تلاش مي‌کنم، خوش شانس‌تر هم می‌شوم!

نه استعداد، نه هوش و نه هيچ چيز ديگر نمي‌تواند جای پشتکار را بگيرد.

برای هر حرکتی، خيرگی به هدف مهمترين و اصلی ترين راز حرکت است. همانگونه كه نور در حالت پراکنده، قدرت کمتری دارد و مثلاً از طريق يک لامپ تنها مي‌تواند اتاقی را روشن کند، ولی اگر همين نور به صورت متمرکز درآيد، مي‌تواند از فولاد هم عبور نمايد، خيرگی به هدف نيز مي‌تواند ناممکن ها را عملی سازد.

برای موفق شدن با کشف رؤياها و تعيين اهداف شخصی آنچه را كه حقيقتاً خواهان آنيد مشخص كنيد و سپس با شجاعت در پذيرش اشتباهات و شکست‌ها و پشتکار هم در آغاز راه و هم در رسيدن به نتيجه، نقشه موفقيت خود را بکشيد و از روی آن، به گنج باورنکردنی زندگيتان دست يابيد!

گردآوری و تدوين: نيوشا ميربابايی

سوتيترها

برای هر حرکتی، خيرگی به هدف مهمترين و اصلی ترين راز حرکت است

حقيقتی در ميان آرزوها و رؤياهای ما نهفته است. اين حقيقت، سرانجام با قصدي محکم و متمرکز، آشکار خواهد شد

هر يک از ما بايد به تعريفی که خودمان از موفقيت داريم دست پيدا کنيم، جدا از آنچه ديگران مي‌پسندند يا قبول دارند.