من تعطيل نيستم!

0
375

مدتي قبل فيلمي ديدم كه موضوعش مربوط به دانش‌آموزان يك كلاس درس دبستاني بود كه تا حدودي هم شلوغ و نافرمان بودند. معلم تصميم‌ گرفت جاي بچه‌هاي كلاس را تغيير دهد و به آنها دستور داد نيمكت خود را ترك كنند و روي نيمكت ديگري بنشينند.آنها اطاعت مي‌كردند، اما قبل از انجام دستور، نظر خود را بدون اين كه حالت غر زدن يا پرخاش داشته باشد ببيان مي‌كردند. مثلاً يكي مي‌گفت: اصلاً از آن نيمكتي كه شما اصرار داريد آنجا بنشينم خوشم نمي‌آيد. اين را مي‌گفت، ولي مي‌رفت و همان‌جا مي‌نشست. يا نفر بعدي مي‌گفت: من اصلاً دوست ندارم پهلوي فلاني بنشينم! اين را مي‌گفت اما مي‌رفت و همان‌جا پهلوي او مي‌نشست.

كاري كه دانش‌آموزان آن فيلم انجام مي‌دادند، در واقع نوعي ابراز وجود بود. معناي ابراز وجود را يادتان هست؟ ابراز وجود، نوعي رفتار جرأت آميز است كه به ما امكان مي‌دهد با رعايت احترام ديگران و مراعات منافع خودمان، احساسات و نظر صادقانه‌ي خود را بدون اضطراب و تشويش بيان كنيم و بدون انكار يا ضايع كردن حق ديگران حقوق شخصي خود را مطالبه كنيم. پس ابراز وجود، زورگويي، سكوت، پرخاش يا تحمل بي‌مورد نيست.

وقتي احساس و نظر منفي يا مثبت خود را به موقع و مؤدبانه مطرح مي‌كنيم، اين احساسات در ما انباشته نمي‌شوند و نتيجتاً مدتي بعد مثل يك كوه آتشفشان، منفجر نخواهند شد! در عين حال طرف مقابل هم با بازخوردي كه از ما گرفته، فرصت و قدرت اصلاح خود را پيدا مي‌‌كند و رفتار نامناسب يا نابجا، در او تثبيت نمي‌شود. همچنين وقتي ابراز وجود را بلد باشيم، دست به رفتارهاي آب‌زيركانه، پنهاني و به قول معروف از پشت خنجر زدن نمي‌زنيم. تجربه نشان مي‌دهد بسياري از نافرماني‌ها و كارشكني‌ها و بعضي از پشت سر حرف زدن‌ها يا حتي تهمت‌ها و سخن‌چيني‌ها، نتيجه ترس از ابراز وجود هستند، بدين صورت كه فرد چون مي‌ترسد حرف دلش را بگويد يا به هر دليلي بلد نيست رودر‌رو نظرش را بيان كند، به ناچار آن را از راههاي ديگر ابراز مي‌كند، راههايي كه به ظاهر امن‌تر باشند. بدين‌ ترتيب بعضي با اطاعت نكردن، برخي با كار ناقص انجام دادن و عده‌اي هم با تخريب شخصيت ديگران، مخالفت يا نارضايتي خود را اعلام مي‌كنند. به همين دليل بهتر است والدين به فرزندانشان، مديران به كارمندانشان و معلمان به شاگردهايشان اجازه ابراز وجود صحيح را بدهند. اين كار علاوه بر توانايي كه براي ابراز كننده دارد، اطاعت بيشتر او را هم در پي داشته و از طغيان‌ها و نافرماني‌هاي آتي جلوگيري خواهد كرد. احتمالاً لازم است خود ما به زيردستان يا افرادي كه به نوعي ملزم به اطاعت از ما هستند ابراز وجود صحيح را ياد بدهيم (چون گمان نكنم كس ديگري اين كار را كرده باشد!) يعني كمك كنيم اين افراد در كنار اطاعت به موقع، ابراز به موقع هم داشته باشند و بتوانند نظر و احساس خود را بيان كنند.

حالا كه سخن به اينجا رسيد، با چند مثال، ابراز وجود را بازتر مي‌كنم دقت كنيد:

ـ تحقير مستقيم يا غيرمستقيم:

حتماً شما هم افرادي را ديده‌ايد كه با كلمات تحقير‌آميز، به طور مستقيم يا غيرمستقيم به شما كنايه زده يا توهين كرده‌اند. به عنوان مثال، مديرتان به شما مي‌گويد: به به چقدر نامه را عالي تايپ كرده‌ بودي، پر از غلط‌هاي املايي و انشايي شده بود. يا همسرتان مي‌گويد: وقتي اين لباس را مي‌پوشي چقدر جالب مي‌شوي، لباس‌هاي صد سال پيش خيلي به تو مي‌آيد! كه اين‌ها روش‌هاي غيرمستقيم كنايه زدن‌اند!

در اين مورد اين پاسخ‌ها مي‌توانند مفيد باشند:

«متشكرم، اما من گيج شده‌ام. اگر واقعاً از غلط‌هاي املايي و انشايي نامه‌ ناراحت هستيد مايلم اين موضوع را مستقيماً مطرح كنيد( كه با اين كار به مديرتان هم مي‌آموزيد كه با شما رك و صريح حرف برند)».

و يا به همسرتان:«متشكرم عزيزم، اما اگر منظورت اين است كه اين لباس قديمي را نپوشم، بهتر است پيشنهادي  را بدهي تا من هم بفهمم چه لباسي مناسب‌تر از اين است».

متأسفانه، بعضي تحقيرهاي كلامي غيرمستقيم مي‌تواند به تحقير كلامي مستقيم تبديل شوند كه عبارات توهين‌آميزتري در آن‌ها به چشم مي‌خورد. مثل:« تو اصلاً سواد نداري، كار بلد نيستي يا…» و يا « خيلي بدسليقه‌اي، اصلاً نمي‌داني لباس پوشيدن يعني چه؟». در مثال‌هاي بالا (مدير و همسر) در اين حالت‌ها، در درجه‌ي اول، حتي اگر كمي سخت باشد بهتر است اجازه دهيد طرف مقابل شما خشمش را خالي كند و كمي آرام بگيرد. بعد اگر ديديد واقعاً اشتباهي از شما سرزده، حتي اگر مخاطب به شما توهين كرده باشد به اشتباه خود اعتراف كنيد ولي در برابر طرز برخورد او ابراز وجود كنيد و سپس با دو سه جمله كوتاه مكالمه را پايان دهيد. مثل: «اگر مديرتان در ادامه، به شما گفته: بي‌سواد! مي‌توانيد بگوييد:«قبول دارم كه بي‌دقتي كرده‌ام اما اجازه نمي‌دهم به جاي گوشزد كردن اشتباهاتم، به شخصيتم توهين شود» و يا « قبول دارم لباسي كه پوشيده‌ام قديمي است اما يك انتخاب نادرست، ارتباطي به بدسليقه بودن من ندارد، چون خيلي وقت‌ها، اتقاقاً سليقه مناسبي داشته‌ام و دوست ندارم كه رفتار من، تعميم داده شود و درست نمي‌دانم براي گفتن حرفت از اين كلمات استفاده كني».

ـ ابراز وجود بله، انفعال و پرخاش نه!

حالا فرض كنيد شما و همسرتان يك نوزاد 3 ماهه داريد. در چند شب گذشته، پسر جوان همسايه صداي ضبط صوت خود را تا بعد از نيمه شب بسيار بلند كرده، به طوري كه نوزادتان مدام گريه كرده و نخوابيده. در اين حالت چه مي‌كنيد؟

الف ـ رفتار انفعالي: نوزادتان را به اتاقي كه كمتر سر و صدا به آن مي‌رسد بوده و آنقدر صبر مي‌كنيد تا صداي موسيقي قطع شود. بعد او را به اتاق خودش مي‌بريد و خودتان هم خيلي دير مي‌خوابيد و بدون آن كه به روي خود بياوريد، در دل به پسر همسايه بد و بيراه مي‌گوييد!

ب ـ رفتار پرخاشگرانه: به پليس 110 زنگ بزنيد و  اطلاع مي‌دهيد پسر همسايه برايتان توليد مزاحمت كرده. پليس با پسر همسايه و والدين او حرف مي‌زند. آن‌ها از مداخله پليس خجالت‌زده مي‌شوند و از شما و همسرتان انتقاد مي‌كنند كه بدون طرح موضوع با آن‌ها به پليس مراجعه كرده‌ايد و تصميم مي‌گيرند با شما قطع رابطه كنند.

ج ـ رفتار توأم با ابراز وجود: شما يا همسرتان به خانه همسايه مي‌رويد و به آنها مي‌گوييد كه صداي موسيقي، نوزادتان را اذيت مي‌كند خواهش مي‌كنيد پسر همسايه به طوري ضبط گوش كند كه صداي ضبط مزاحم شما نشود. او با اكراه مي‌پذيرد اما از برخورد دوستانه شما تشكر مي‌كند. با او قرار مي‌گذاريد كه دقت داشته باشد تا بعد از اين هم توافق‌تان همچنان به قوت خود باقي بماند.

آيا مي‌دانيد شما هم، چنين رفتارهاي توأم با ابراز وجودي را براي خود شبيه سازي كنيد؟

مدتي پيش شنيدم كه فيلم كارتوني در امريكا به نمايش گذاشته‌اند كه نشان‌دهنده‌ي تصوير تأسف‌باري است كه خيلي از مردم درباره‌ي ابراز وجود كردن دارند. در تصوير مي‌بينيم كه قهرمان فيلم به دري كه روي آن تابلو «كلاس ابراز وجود» را نوشته‌اند نزديك مي‌شود. زير اين تابلو نوشته ديگري به چشم مي‌خورد: «نيازي به زنگ زدن نيست، در را به هم بكوبيد و وارد شويد»! «حال بگوئيد ببينيم، آيا اين رفتار، رفتار ابراز وجود كننده است؟!

تأليف: ركسانا خوشابي