صميمي بمانيد

0
312

تقريباً همه انسان ­ها دوست دارند حداقل با يك نفر ديگر هم كه شده رابطه ­ صميمانه ­اي داشته باشند. به نظر من پيدا كردن كسي كه بتواند ما را دوست داشته باشد و در رابطه ­ صميمانه ­اي كه با او برقرار مي‌كنيم، باقي بماند، يك مزيت بزرگ است، اما متأسفانه بيشتر دوستي ­ها و روابط صميمانه، زماني كمرنگ مي‌شود كه طرفين براي نگه داشتن آن تلاش كافي نمي‌كنند در حاليكه روابط صميمانه چه بين زن و شوهر و چه مابين دوستان، مثل يك نهال است كه اگر بخواهيم به درختي سرسبز تبديل شود تا گاهي در سايه ­اش بياراميم، نياز به مراقبت، آبياري، تغذيه درست و… دارد.

در اينجا قصد دارم بعضي از روش ­هاي مراقبت، و نگهداري از روابط صميمانه را برايتان بازگو كنم.

از همين كه هست، لذت ببريد

متأسفانه بعضي از دوستان صميمي يا حتي زن وشوهرها، گمان مي‌كنند حتماً بايد به دوست يا همسر خود فشار بياورند تا رفتارها، حركات و حتي سليقه ­ او را تغيير دهند يا ذهنيت او را درباره موضوعات عوض كنند. درست مثل اين كه كسي بخواهد آنقدر به درخت سيب فشار بياورد تا گلابي بدهد! بديهي است در اين حالت، منطقي ­تر اين است كه از همان ابتدا سراغ درخت گلابي بروند.

البته در اين دنيا، همه چيز و همه كس، خواهي نخواهي در حال تأثير متقابل بر همديگر هستند اما رمز پايداري روابط اين است كه اين تأثيرگذاري يا تأثيرپذيري طبيعي و بدون فشار صورت گيرد چون تمركز بيش از اندازه بر اصلاح يا تغيير شخص ديگر، نتيجه ­اي جز دلزدگي در درازمدت، و ايجاد احساس فرار در طرف مقابل نخواهد داشت چون هر كسي دوست دارد آزادانه براي خودش تصميم بگيرد، و خودش آزادانه از هر چه دلش مي‌خواهد تاثير بگيرد، ياد بگيرد و لذت ببرد.
در روابط، درست نيست قرباني روش تبعيت صِرف شويم، بعضي قرباني اين روش، كه “حتماً بايد همان كاري را انجام دهم كه طرف مقابل از من مي‌خواهد”. اين هم منطقي نيست كه برخوردي تهاجمي داشته باشيم و تصور كنيم “حتماً بايد عليه آن چه طرف مقابل مي‌خواهد عمل كنم” در عوض مي‌توانيم خواسته طرف مقابل را موشكافي و راجع به آنها گفتگو كنيم و حتي زماني كه با آن خواسته مخالف هستيم، خود را با قسمتي از آن كه مي‌توانيم پذيرايش باشيم وفق دهيم و با قسمت ديگر مخالفت نماييم. به هر حال در انتخاب، همان چيزي را انتخاب كنيد كه صادقانه فكر مي‌كنيد درست، مفيد و معتبر است.

براي طرف مقابل، حق اشتباه كردن، قائل شويد

«حق اشتباه كردن» حق مسلم و بديهي هر انساني است و انسان، اصولاً موجودي جايزالخطا است و در طول زندگي، به كرات دچار خطا مي‌شود، نه تنها اينكه فقط خود را در بيشتر موضوعات، محق بدانيم، باعث تخريب روابط خواهد شد، بلكه اين هم كه تنها براي خود حق خطا كردن قائل باشيم، مي‌تواند روابط صميمانه ­مان را تهديد كند

شكسپير مي‌گويد: انسان، يعني اشتباه! پس به طرف مقابل خود اين حق را بدهيد كه اشتباه كند و به اين حق، كه هر دو انسان ­هايي جايزالخطا هستيد احترام بگذاريد هر دو شما بايد بتوانيد اشتباه كنيد و از تجربيات و اشتباهات خود درس بگيريد. متأسفانه، برخي از ما، حوادث «بد» را با بايدها توأم مي‌كنيم و اين كار باعث مي‌شود كه بخواهيم خود، يا طرف مقابل را سرزنش كنيم. مثل زماني كه دوستمان در امتحان قبول نشده يا ورشكست شده و ما به او مي‌گوييم اگر خوب درس خوانده بودي قبول مي‌شدي يا اگر كمي دقت مي‌كردي اصلاً ورشكست نمي‌شدي. به جاي سرزنش، به طرف مقابل، آموختن از خطاها، و پيشگيري از اشتباهات بعدي ­اش را ياد بدهيد.

راست ­گويي را به خدمت بگيريد

در روابط، تقريباً در همه موارد نياز است صداقت داشته و راست بگوييد. در بيان احساسات و افكار، در زمان ارتكاب اشتباه، در پاسخگويي به سؤالات و ابهامات، در ارائه نظر و ديدگاههاي مشترك يا متفاوت، در تأييد يا تكذيب نظر طرف مقابل و خلاصه در همه جا.

يكي از مواردي كه جلوي صداقت را مي‌گيرد، موضوع «بايد» هاست. وقتي در رفتار يا احساس، براي خود «بايد» قرار مي‌دهيم، صادق بودن سخت مي‌شود. بايدها اغلب نياز به تظاهر درباره ­ چيزي را ايجاد مي‌كنند كه موجود نيست و تركيبي از تظاهر و مخفي كاري را بوجود مي‌آورند. خصوصاً باورهايي كه از شرطي ­شدگي ­ها، يا عادت ­ها نشأت مي‌گيرند. مثلاً گاهي به خود مي‌گوييم: “الآن نبايد لبخند بزنم، الآن بايد عصباني شوم، الآن بايد… ” رها كردن بايدها و نزديك ­تر شدن به خود و احساسات، باعث مي‌شود چه با خود و چه با طرف مقابل صداقت بيشتري داشته باشيم. چنين صداقتي، اعتمادپذيري ما را بالاتر مي‌برد، قدرت ما را براي اعتراف به اشتباهاتمان افزايش مي‌دهد و ما را به احساسات عميق ­مان نزديكتر مي‌كند.

به جاي انتقاد، ارزش ­هاي طرف مقابل را بشناسيد و بيان كنيد

قدرداني صادقانه، مي‌تواند تسهيل كننده ­ روابط باشد و در عين حال فضايي براي رشد طرفين فراهم كند. در حاليكه متأسفانه در بيشتر روابط، ما شاهد انتقادهاي مكرر هستيم كه چون با سرزنش همراه هستند وضع را از آنچه هست بدتر مي‌كنند. البته انتقاد سازنده و سرزنش را نبايد با هم اشتباه بگيريم. انتقاد سازنده، كمك به اصلاح كردن ديگري، بدون سرزنش به خاطر اشتباهات اوست. اما فرد با سرزنش اغلب هم مي‌خواهد رفتار طرف مقابل را تغيير دهد و هم او را محكوم و به خاطر اشتباهش طرد نمايد. به همين دليل است كه انتقاد سازنده به بهبود وضعيت كمك مي‌كند اما در سرزنش معمولاً يك فشار عاطفي هم اضافه مي‌شود و موقعيت نامناسبتري پديد مي‌آيد. البته اگر انتقاد را نوعي كمك از جانب طرف مقابل تلقي كنيم(نه مبارزه يا اختلاف يا تحقير) مقاومت ­مان نيز نسبت بدان پايين آمده و خواهيم توانست تغيير مثبتي در خود ايجاد كنيم

به دليل مقاومت ­هايي كه در اثر انتقادات سرزنش‌آميز ايجاد مي‌شود، برخي متخصصان براي افزايش صميميت، قدرداني صادقانه و تحسين را پيشنهاد مي‌دهند كه البته نبايد با چاپلوسي اشتباه شود. تحسين صادقانه، تعريف كردن از كاري است كه واقعاً شخص ديگري آن را انجام داده است. اما چاپلوسي و تملق، اغراق ­گويي درباره ­ كار انجام شده يا بزرگ كردن بي ­مورد شخص درباره كار انجام شده توسط اوست.

بدين ترتيب از گفتن كلمات اغراق‌آميزي مانند فوق ­العاده‌اي، رو دست نداري و… خودداري كرده و در عوض مثلاً بگوييد من از حالت منطقي تو در حل مسئله ­اي كه ديروز پيش آمده بود، واقعاً لذت بردم.

گردآوري و تنظيم: ركسانا خوشابي

ايجاد روابط صميمي؛ دكتر آلبرت اليس و تد كرافورد؛ ترجمه فرزانه احمدي