تحول تفكر در فرآيند رشد كودك

0
342

آيا تاكنون از خود سوال كرده‌ايد نظام ذهني و عملكرد آن، تفكر، به عنوان يكي از شاخصه‌هاي مهم موفقيت چگونه عمل مي‌كند؟ و آيا عملكرد ذهن از دوران كودكي تا بزرگسالي ثابت است؟ به عبارت ديگر آيا كودكان همانگونه مي‌انديشند كه بزرگسالان؟ آيا كودكان قادر به درك و فهم مسائل بزرگسالان هستند؟
چرا كودكان متعلق به گروه‌هاي سني خاص، تمايل به شنيدن و خواندن داستان‌ها و مطالب خاصي دارند؟ آيا شيوة تفكر كودكان مي‌تواند در به‌كارگيري روشهاي مناسب آموزشي موثر باشد؟به‌كارگيري روش‌هاي مناسب تا چه حد در كسب موفقيت‌هاي فعلي و بعدي افراد مؤثراست؟ و…
طي قرون متمادي، انديشمندان بر آن بوده‌اند كه عوامل بنيادين موفقيت را بررسي كنند. رشته‌هاي مختلف علوم، همواره در جهت پاسخگويي به سوالات ذهني متفكران شكل گرفت و توسعه يافت. شايد به جرأت بتوان گفت قرن‌ها پيش از ميلاد مسيح(ع)، فلسفه، و از ابتداي قرن بيستم، روانشناسي جزو رشته‌هايي بوده‌اند كه در جهت تشخيص عوامل اساسي دروني و بيروني كسب موفقيت، نقش موثرتري داشته‌اند. رويكردهاي مختلف رشته‌هاي فوق كه به منظور تبيين چند و چون رفتار آدمي شكل گرفته‌اند، تا كنون به پاسخ‌هاي نسبتاً مناسبي در اين زمينه دست يافته‌اند.
از آنجا كه پرداختن به جزئيات موارد فوق از حوصله مجموعه مقالات اين نشريه خارج است، تلاش ما براين خواهد بود كه با تاكيد بر بخشي از رويكردهاي روان‌شناختي، به توجيه كاربردي موارد فوق بپردازيم، به گونه‌اي كه براي خوانندگان عزيز، قابل استفاده باشد. اگر والدين بدانند فرزند سه ساله‌اشان چگونه مي‌انديشد بهتر مي‌توانند با او ارتباط بر قرار كنند.

اگر مربيان و والدين به تغييراتي كه در نظام فكري و شيوه رفتار فرزند جوانشان ايجاد شده آگاه باشند، راه‌هاي آسان‌تر و مناسب‌تري را براي ايجاد ارتباط با وي خواهند يافت و به تبع آن تنش‌ها و تعارض‌هايي كه منجر به بروز خشم و عناد و قضاوت‌هاي نادرست و در نهايت هرز انرژي مي‌شود، كاهش مي‌يابد؛ انرژي كه مي‌تواند در جهت رشد و شكوفايي افراد موثر باشد. لذا در هر مرحله، توصيه‌ها و پيشنهاداتي نيز براي استفاده والدين و مربيان عزيز و مسئولان محترم ارائه خواهد شد. اين مقالات را وسيله‌اي براي تبادل انديشه با خوانندگانمان مي‌دانيم. نظرات شما را گرامي مي‌داريم و در حدامكان به سوالات شما پاسخ خواهيم گفت.
بعضي از نظريه‌ها فرآيند رشد را طي مراحلي مطرح مي كنند، بدين ترتيب كه گروهاي سني خاصي در يك مرحله قرار مي‌گيرند. قرار گرفتن در هر مرحله، به علت ويژگي‌هاي كم و بيش مشتركي است كه كودكان در رده‌هاي سني خاص دارا هستند و اين ويژگي‌ها با خصوصيات مراحل سني قبل و بعد فرق مي‌كند. مراحل رشد پيوسته هستند و نمي‌توان قبل از گذر از يك مرحله به مرحله بعدي وارد شد. عبور از مراحل رشد بسيار بطئي و آرام است و مقياس‌هاي سني كه براي اين مننظور در نظر گرفته شده مطلق نبوده بلكه نسبي است. مراحل رشد طي اين شماره و چند شماره آينده، به صورتي بسيار ساده توضيح داده خواهد شد. در تبيين ويژگي‌هاي هرگروه سني ساير نظريات نيز مطمح نظر قرار خواهند گرفت.
تئوري رشد شناختي، فرآيند رشد را طي 4 مرحله مطرح مي‌كند. ما در اين شماره به توضيح اولين مرحله از رشد، كه از زمان تولد تا سن 2 سالگي است مي‌پردازيم:

نوزاد آدمي برخلاف تفكر رايج كه او را موجودي بسيار ناتوان و عاجز مي‌دانند، داراي توانمندي‌هاي مناسبي است كه با آن‌ها متولد مي‌‍شود. مثلا قادر است ببيند و بشنود، بمكد و گريه كند و هم چنين هوشياري‌هاي لازم را دارد. اگر در چشم او فوت كنيد پلك برهم مي‌زند. اين مجموعه توانمندي‌ها، زمينه لازم را براي تعامل با محيط و يادگيري‌هاي بعدي فراهم مي‌آورد. بطور مثال وقتي كودك دچار دل‌درد و يا گرسنه است و يا احتياج به تعويض پوشك دارد، ممكن است گريه كند و اين نوعي علامت است براي اينكه به او توجه شود و مشكلش برطرف گردد. اگر وقتي نوزاد انسان در آغوش مادر مشغول مكيدن شير است ناگهان صداي ضربه بلندي را بشنود براي لحظاتي مكيدن را متوقف مي‌كند، بنظر مي‌رسد كه مي‌خواهد بداند اين صدا خطري براي او دارد يا نه و اگر بعد از چند لحظه خبري نبود، مجدداً به مكيدن ادامه مي‌دهد و اگر براي بار دوم صداي ضربه را بشنود باز هم از مكيدن باز مي‌ايستد. ولي اگر چندين بار اين عمل تكرار شود ديگر اصلاً در برابر صدا واكنشي نشان نمي‌دهد و به مكيدن شير ادامه مي‌دهد. بنظر مي‌رسد كه به اين تشخيص رسيده كه صدا، خطري براي او ندارد. اين يك واكنش هوشمندانه است. به عبارت ديگر توانمندي‌هايي كه به لطف خداوند در وجود نوزاد انسان به وديعه نهاده شده مي‌تواند شرايط لازم را براي رشد تكامل و بالندگي وي فراهم آورد. اين سري اطلاعات اوليه شرايط را براي نوزاد فراهم مي‌آورد تا در جهت سازگار شدن با محيط به يادگيري‌هاي بيشتري بپردازد. مثلاً كودك كم‌كم ياد مي‌گيرد تا پستانك‌هايي با شكل‌هاي متفاوت را بمكد و بعد كم‌كم ياد مي‌گيرد كه انگشت دست خود يا شست پايش را بمكد، بعد اسباب بازي‌هايش و همه جهان را مي‌تواند از طريق دهان تجربه كند. در طول دوسال اول عمر، كودك كم‌كم قادر به شناسايي و تشخيص مراقبين خود خواهد بود. تا قبل از 4 ماهگي، كودكان مي‌توانند رابطه خاصي از يك قسمت بدن با قسمت ديگر را كشف كنند مثلاً مي‌توانند با حركت چرخشي خاص دستشان را به دهان ببرند و با سر و صداي زيادي آنرا بمكند و لذت ببرند. كمي بعد كودكان مي‌توانند ارتباط يك قسمت بدن با خارج از بدن را كشف كنند. به عنوان مثال كودك ممكن است بفهمد اگر خودش را كمي در تختخواب بچرخاند با لگد زدن به ديوارة چوبي تخت مي‌تواند از تكان خوردن و صداي زنگولة اسباب‌بازي كه در بالاي تخت آويزان شده، لذت ببرد (حدود 4 تا 10 ماهگي). اگر يك پارچه بر روي اسباب‌بازي يك كودك 8 ماهه‌اي بكشيم، كودك از ادامة بازي دست مي‌كشد و حتي تعجب هم نمي‌كند؛ انگار اصلاً از اول چنين چيزي وجود نداشته است. ولي اگر اين كار را با يك كودك 10 ماهه انجام دهيم، فعالانه ملافه را كنار مي‌كشد و اسباب بازي را بر مي‌دارد. در واقع تشخيص مي‌دهد كه اسباب‌بازي هست ولي مانعي وجود دارد كه مي‌تواند كنار برود. ولي اين كودك همواره محل اختفاي اول را جستجو مي‌كند. به اين معنا كه اگر ابتدا اسباب‌بازي زير ملافه پنهان شده و او آنرا يافته، بار دوم حتي اگر در جلوي چشمان او اسباب‌بازي را زير بالش قرار دهيم،  باز هم مرتباً ملافه را پس مي‌زند؛ انگار اسباب‌بازي هرگز در جاي ديگري به غير از ملافه نمي‌تواند باشد. ولي كودك 18 ماهه قادر است در جاهاي مختلف به جستجوي اسباب بازيش بگردد. سوال اين است كه چه اتفاقي در سازمان ذهني كودك رخ داده است؟
به نظر مي‌رسد فرآيند رشد، بر سازمان ذهني كودك اثر مي‌گذارد. اكنون ما مي‌توانيم با انجام بازي‌هايي كنجكاوي كودك را تحريك كنيم. لطفاً به بازي «دالي موشه» كه در فرهنگ ما يك بازي شناخته شده‌اي است توجه كنيد. خواهيد ديد چقدر در اين سنين براي كودكان جالب است. برنامه‌ريزي براي فعاليت‌هاي متناسب با سن كودكان، مي‌تواند سرعت رشد ذهني آنها را افزايش دهد.
يك كودك 12 الي 18 ماهه قادر است ارتباط بين اشياء بيرون از خود را كشف كند. و مرتباً به آزمون و خطا دست مي‌زند و تجربه‌هاي جديد كسب مي كند. او مي‌تواند تلاش كند يك اسباب‌بازي را از ميان ميله‌هاي تخت به درون ببرد و رها كند. و اگر طول اسباب‌بازي طوري باشد كه از درون ميله‌ها رد نشود. با چند تجربه آزمون و خطا آنرا مي‌چرخاند تا بتواند اينكار را انجام دهد. در همين سن، كودكي كه در يك فرصت مناسب خود را به ميزي كه روي آن يك بشقاب چيني قرار دارد مي‌رساند و يكي از آنها را برمي‌دارد و به زمين مي‌اندازد، در حال انجام چند عمل حيرت انگيز است: اول اينكه  مي‌تواند رها شدن و افتادن شئي را نظاره كند. دوم اينكه مي‌تواند به ارادة خودش محل افتادن بشقاب‌هاي چيني را تغيير دهد. و زيباترين نكته اين است كه چيزي كه قبلاً يك تكه بود الان چندين تكه شده است. توجه داشته باشيد براي اين كودك شكستن بشقاب‌ها، اصلاً كار بدي نيست، خيلي هم جالب است. ولي اگر شما او را سرزنش كنيد در واقع نمي‌تواند بفهمد چرا مورد بي مهري واقع شده، او كه كار بدي نكرده!! لذا بايد توجه داشت كه در اين سنين فرصت و اجازة رشد ذهني به كودك داده شود ولي از ابزار و وسايلي استفاده شود كه هم براي كودك خطرناك نباشد و هم براي والدينش ضرر مالي نداشته باشد؛ مثلاً در فضاي خلوتي، يك توپ پلاستيكي را از جهات مختلف پرتاب كند. گاهي به او اجازه بدهيد تا اسباب‌بازي‌هايش را ولو كند، پرتاب كند، اشياء چيدني و جور كردني را چند تكه كند. در اواخر اين دوران يعني حدود 2سالگي تفكر كودك كم كم آشكار مي‌شود. كودك قادر است به سهولت حركت كند. او مي‌تواند به لحاظ سهولت حركت با سرعت نسبتاً زيادي به كاوش در مورد جهان پيرامون بپردازد. بعضي از تجارب گذشته براي موقعيت هاي جديد قابل استفاده خواهد بود. او قادر است از نمادها استفاده كند و تقليد يكي از مشخصات بارز آن است. در اينجا كودك يك متفكر و يك دانشمند كوچك است . توجه داشته باشيد در اين دوران كودك مي تواند رفتار عصبي يا خشمگينِ شما را تقليد كند و هم چنين  رفتار نوع دوستانه و محبت آميز را.

 

نكته‌ها:
– بدانيد كه در هر مقطع سني، فرزندانتان چه آمادگي‌هايي دارند
– شرايط را براي انجام فعاليت كودكان در هر گروه سني آماده كنيم
– به كودك اجازه بروز كنجكاوي‌هايش را بدهيد
– اجازه بدهيد خرابكاري‌ها باعث تحريك حس كنجكاوي و عامل كسب تجربه باشد تا ترس
– شرايط مناسب براي تقليد رفتارهاي مناسب براي كودك فراهم سازيد