فقيت يا عدم موفقيت
مراجع: همهي دوستانم به دانشگاه وارد شدند. بار سوم است که ميخواهم کنکور بدهم ولی اگر قبول نشوم برايم قابل تحمل نيست.
مشاور: چرا راه يافتن به دانشگاه برايت اينقدر مهم است؟
مراجع: آخر همه دوستانم قبول شدهاند و اگر من نتوانم موفق شوم آبروريزی است.
مشاور: آيا تنها علت همه تلاشهای تو برای ورود به دانشگاه همين است؟
مراجع: نه، اگر شغلی هم بخواهم بگيرم ليسانس لازم دارد.
مشاور: ليسانس لازم است يا مهارت؟
مراجع: فکر ميکنم ليسانس کافی باشد.
مشاور: اگر مدرک کارشناسی بگيری و استخدام شوی ولی نتوانی از عهده کار برآيي چه ميشود؟
مراجع: خوب !!!! (سکوت)… آخر الان بدون ليسانس هيچ کجا امکان استخدام نيست.
مشاور: ميتوانی احساس خودت را از مطالعه درسهايي که در دوره دبيرستان خيلی دوست نداشتی بيان کنی؟
مراجع: بله خيلی برايم سخت بودند و برای ياد گرفتن آنها به زمان زيادی نياز داشتم. تازه راستش را بخواهيد، هيچوقت هم نمره خوبی در آنها نميگرفتم.
مشاور: حالا اگر بر فرض در دانشگاه هم قبول بشوی ولی در رشتهای که دوست نداری و بيشتر درسها اينطور باشند، آن وقت چه ميکنی؟
مراجع: اصلاً فعلاً هدف من ورود به دانشگاه است، نميدانم چرا اينها را ميپرسيد؟
مشاور: خوب، برايم بگو برای وارد شدن به دانشگاه تا به حال چه نوع تلاشهايي کردی که موفق نشدی؟
مراجع: دو سال کلاس کنکور رفتم، در منزل هم تقريباً روزی 7 ساعت کار ميکنم. در تستزنی کلاس کنکور، خيلی خوب نمره ميآورم ولی روز امتحان عليرغم همه نصيحتها ، ناگهان همه چيز در ذهنم به هم ميريزد.
مشاور: فکر ميکنی علتش چيست؟
مراجع: همهاش فکر ميکنم. اگر باز هم قبول نشوم چه ميشود؟ بعد همه چيز قاطی ميشود؟
مشاور: به نظر ميرسد مسأله شما اضطراب آزمون باشد.
مراجع: آره، فکر ميکنم خودشه.
مشاور: برای اين کار تکنيکهايي وجود دارد مثل حساسيتزدايي منظم(1)، که از جلسه بعد با هم اجرا ميکنيم.
مراجع: فکر ميکنيد نتيجه بگيريم؟
مشاور: ما همه تلاشمان را ميکنيم و انشاءا… به نتيجه ميرسيم. حالا ميتوانيم با هم کمي بيشتر صحبت کنيم.
مراجع: خوب
مشاور: تفريح مورد علاقه تو چيست؟
مراجع: مکث… شايد تعجب کنيد… آشپزی.
مشاور: اتفاقاً به نظرم خيلی جالب است. چه چيزهاي ميتوانی بپزی؟
مراجع: انواع غذاها، شيرينی، شکلات، دسر، راستش خيلی وقتها غذاهای مندرآوردی درست ميکنم.
مشاور: به عبارت ديگر در آشپزی از خودت خلاقيت نشان ميدهی.
مراجع: بله، شايد، برايم جالب است. با آن تفريح ميکنم.
مشاور: دوست داری اين تفريح برايت به عنوان شغل مطرح باشد؟
مراجع: يعنی چه؟ يعنی آشپز شوم؟ معلوم است که نه.
مشاور: چرا؟
مراجع: آخر آبروريزی است. (ضايعه) مردم چه ميگويند؟
مشاور: چرا فکر ميکنی آشپزی ضايع است؟
مراجع: خوب ديگر، چون آدمهای تحصيل کرده حسابی آشپز نميشوند.
مشاور: آيا ميتوانی حدس بزنی آشپزهايي که در هتلهای بزرگ دنيا يا در کنسولگريها و يا… کار ميکنند چه تخصصهايي دارند و چقدر در آمد دارند؟
مراجع: نه
مشاور: بعضی از آنها، تعداد زيادی واحد آشپزی در دانشکدههای هتلداری گذراندهاند و يا مهندس تغذيه هستند و يا تحصيلاتشان در زمينه بهداشت مواد غذايي است و حقوقشان گاهی از استادان دانشگاه بيشتر است و در محل کار تعداد زيادی دستيار دارند و در جامعه بسيار مورد احترام هستند.
مراجع: راستی؟
مشاور: بله.
مراجع: جالب است.
مشاور: آيا حالا هم نظر قبلی را در مورد آشپزی داری؟
مراجع: چی بگم؟
مشاور: شايد اين آخرين سؤال باشد، تو دوست داری کاری را انتخاب کنی که به آن علاقمند هستی، از کارت لذت ببری، بعد از کارت احساس رضايت و شادابی داشته باشی و اصلاً زمينهی آن کار در وجودت باشد (استعددش را داشته باشی) يا کاری که فقط برای تکليف و گذران زندگی انجامش دهی، بعد از ساعت کاری خسته باشی و به مرور در کارت فرسوده شوی؟
مراجع: معلوم است اولی، کاری که از انجامش شاد باشم و با انرژیاش تمام روزم را بخوبی بگذرانم.
مشاور: حتی اگر کار اول در آشپزخانه باشد و کار دوم در پشت ميز؟
مراجع: آره، واقعاً واقعاً کار اول را ترجيح ميدهم.
مشاور: پس پيشنهاد ميکنم با توجه به علاقه و استعداد خودت و نگاهی واقعی به نيازهای جامعه برای رشتهی تحصيلیات در دانشگاه تصميم بگير، رشتهای را انتخاب کن که در تو احساس خوب بودن و سرزندگی بوجود آورد و کارت همراه با عشق و حضور شود در آن صورت پيشرفت تو قابل پيشبينی است.
مراجع: اصلاً فکرش را نکرده بودم.
مشاور: ما سعی ميکنيم با استفاده از روش حساسيتزدايي(1) منظم، اضطراب تو را کاهش دهيم و الان ميتوانم بگويم اعتماد بيشتری به موفقيت تو دارم.
مراجع: با اينکه کار را شروع نکرده ايد، نميدانم چرا احساس خوبی دارم.
مشاور: تا جلسه آينده اين احساس خوبت را حفظ کن و مطمئن باش با اعتماد به خداوند ميتوانی بر سختترين مشکلات و موانع زندگیات پيروز شوی.
نوشته: فرنگيس کاظمی
پی نوشت:
1 . Systematic Desensitization حساسيت زدايی منظم؛ اين شيوه درمانی در از بين بردن ترسها و هراسها کارايی زيادی دارد. در اين روش ابتدا به شخص آموزش ميدهند که چگونه خود را آرام کند سپس او را به طور تخيلی يا واقعی، به تدريج با موقعيت ترسآور روبرو ميسازند.