از زبان كودكان

0
410

من مي‌دانم كه در روزگار ما  تعداد كساني كه به كودكان خود احترام مي‌گذارند و آنها را دوست دارند كم نيست. مي‌دانم بسياري از پدر و مادرهاي زمانه ما، خصوصا قشري كه مخاطب اين نشريه هستند نسبت به كودكان خود خشن نيستند، محبت كافي را دارند، به آينده او مي‌انديشند و حاضرند امكانات رشد و پيشرفت كودكانشان را فراهم كنند. حتي مي‌دانم برخي از خانواده ها فرزند سالار شده‌اند. يعني متاسفانه فرزندان اين خانواده‌ها حاكم و سالار و محور اصلي خانواده‌اند و هر روز جاي والدين در اين خانواده‌ها كمرنگ تر مي‌شود. براي همين هم سعي كردم در اين مقاله از زبان كودكان، به والدين بگويم چه كارهايي در يك خانواده خوب و كارا، خط قرمز است و نبايد آنها را انجام بدهند. كارهايي كه صرفا به سود  فرزندان نيست بلكه براي رشد و شكوفايي خود آنها هم لازم است.

به فكر رشد خودتان هم باشيد
مامان و باباي عزيزم، اين درست نيست كه شما من و خواهر و برادرم را به كلاس هاي آموزشي بفرستيد ولي خودتان چيزي ياد نگيريد! ما باهوشيم و بسرعت با كامپيوتر، موبايل، تلويزيون و انواع دستگاههاي جديد آشنا مي‌شويم. بسرعت مي توانيم موسيقي ياد بگيريم، زبان هاي مختلف را بياموزيم و هزار تا چيز جديد ياد بگيريم. اما خود شما هم بشدت  احتياج داريد كه رشد كنيد و چيز ياد بگيريد و گرنه تعادل خانه ي ما مثل الاكلنگ به هم مي‌خورد و متاسفانه ما هميشه بالاي الاكلنگ مي‌مانيم و شما آن پايين! ما مرتبا  چيز ياد مي‌گيريم و شما حتي نمي توانيد  دستگاههاي ما را روشن كنيد ! به مرور ما به شما مي خنديم چون حتي نمي توانيد اسم وسايل ما را درست تلفظ كنيد ، نمي توانيد بفهميد ما چه فيلم هايي دوست داريم و جديدترين فيلم‌ها و بازي‌هاي مورد علاقه ما چه نام دارند؟ شما كم كم تبديل مي‌شويد به دستگاه پول‌ساز يا خوراك‌ساز يا شوينده يا … دستگاههايي كه معاش ما و امكانات موردنياز يا حتي اضافه براي ما تهيه مي‌كنند اما خودشان عقب نگه داشته مي‌شوند. ما بزرگ مي شويم و شما كوچك ! و اين خيلي بد است.
ما بايد زحمت بكشيم!
بابا مامان عزيزم، ما بچه ها براي چيزهايي كه به دست مي آوريم بايد زحمت بكشيم وگرنه قدر آنها را نمي دانيم و خيلي زود برايمان عادي و پيش پا افتاده مي‌شوند. وقتي چيزي را دوست داريم كه گران قيمت است نبايد بلافاصله آن را برايمان تهيه كنيد. بگذاريد مدتي منتظر بمانيم . از ما بخواهيد كه براي رسيدن به چيزي كه دوست داريم زحمت بكشيم و كار كنيم. وگرنه ارزش آن را نخواهيم دانست. منظورم اين نيست كه بگوييد شاگرد اول شويم يا در فلان امتحان نمره ي خوبي بياوريم تا آن چيز را برايمان بخريد. بلكه از ما كار بكشيد. كارهايي كه زحمت داشته باشند. از ما بخواهيد براي چيزي كه مي خواهيم تلاش كنيم. وقتي چيزي مفت و راحت به دستمان مي‌آيد ما خيال مي‌كنيم آن چيز با ارزش نيست و از آن مواظبت نمي‌كنيم. راحت مي‌گذاريم خراب بشود . چون گمان مي‌كنيم تهيه آن راحت است و دوباره آن را برايمان مي‌خريد. براي خريدن يك چيز منت سر ما نگذاريد. اما بگذاريد با زحمت آنرا بدست آوريم.

درس خواندن براي والدين
مامان باباي عزيز، ما بايد براي رشد خودمان درس بخوانيم نه براي شما ! شما بايد كاري كنيد تا ما به خاطر آينده ي خودمان ، به خاطر پيشرفت خودمان در زندگي و اين كه بتوانيم در آينده تحصيلات تخصصي و شغل خوبي داشته باشيم، درس بخوانيم. نه براي شما. نه براي اين كه بين  فاميل و دوست و آشنا محبوب شويم يا شما به ما افتخار كنيد. شما بايد به ما ياد بدهيد كه اگر مي‌خواهيم  براي خودمان كسي شويم، و زندگي خوبي داشته باشيم بايد در رشته ي مورد علاقه مان درس بخوانيم. بايد استعداد خود را بشناسيم و علاقه‌هاي خود را پيدا كنيم و در مسير درست حركت كنيم. ما نبايد به خاطر جايزه و پاداش درس بخوانيم. بلكه بايد به ما ياد بدهيد كه آدم هاي متخصص بار بياييم. ما را تشويق كنيد كه لااقل در يك فن يا هنر ، متمركز و تخصصي و ليزري بالا برويم. ما را بيكاره و تنبل بار نياوريد. چون اگر تنبل بار بياييم، اين ويژگي تا آخر عمر با ما مي‌ماند.

هدف داشته باشيد
پدر مادر عزيزم، بهترين خاطره ما از شما زماني است كه شما در زندگي يك هدف را دنبال مي‌كرديد و براي رسيدن به هدف شخصي خودتان زحمت مي كشيديد و لذت مي‌برديد. اگر شما براي خودتان هدف داشته باشيد ما هم ياد مي گيريم كه در زندگي مان هدف داشته باشيم. اگر شما براي رسيدن به هدف خودتان تلاش كنيد ما هم ياد مي‌گيريم كه تلاش كنيم و اگر شما از اين كه براي قصد و هدفتان تلاش مي‌كنيد لذت ببريد، ما هم ياد مي گيريم كه از تلاش كردن لذت ببريم. هر كاري ما از شما ببينيم همان را ياد مي گيريم و اگر نبينيم و فقط بشنويم چيزي ياد نمي‌گيريم. براي همين هم وقتي مادر و پدر ها خودشان دروغ مي گويند بچه هايشان هم دروغ مي‌گويند ، حتي اگر روزي صد بار به آنها گفته شود كه دروغ نگوييد! و اگر پدر و مادر ها به هم توهين كنند ما بچه ها هم ياد مي‌گيريم توهين كنيم. بنابراين اگر مي‌خواهيد ما در زندگي مان هدف داشته باشيم خود شما هم بايد هدف داشته باشيد و اين هدف بايد براي ما ملموس باشد. اما هدفتان طوري نباشد كه به ما بي‌توجه شويد و ما را دوست نداشته باشيد و بخواهيد از سر  بازمان كنيد . بين هدفتان و بچه‌ها و همسر و زندگي‌تان تعادل و توازن ايجاد كنيد.


محبت ، نه فقط امكانات 
مامان و باباي عزيز، بهترين خاطرات ما از شما مربوط به زمان‌هايي است كه به ما محبت كرده ايد. زمان‌هايي كه ما را درك كرده ايد . به ما آرامش داده ايد. ما را نوازش كرده‌ايد و با يك لبخند زيبا  يك نگاه عميق و ماندگار به چشمان ما كرده‌ايد، نه زمان هايي كه برايمان فقط غذاهاي خيلي خوشمزه پخته‌ايد، نه زماني كه ما را تحقير كرده اما به شهر بازي يا پارك برده‌ايد ، نه زماني كه يك لباس گران قيمت برايمان خريده‌ايد. ما همه ي اين امكانات را دوست داريم اما بيشتر از همه اين ها محبت شما را دوست داريم. دوست داريم شما اگر كار اشتباهي كرديم با محبت و جدي به ما گوشزد كنيد. دوست داريم وقتي عصباني هستيد سر ما خالي نكنيد و وقتي ناراحتيد به ما بگوييد كه الان نارحتيد و بهتر است در اين زمان با شما حرف نزنيم و مزاحمتان نشويم.  اگر شما هميشه به خاطر ما از امكانات مورد نياز خودتان بگذريد ممنونتان هستيم اما احساس گناه مي كنيم و با اين احساس گناه بزرگ مي شويم كه حق شما را از شما گرفته ايم و در آينده با فرزندان خودمان همين كار را مي كنيم يعني هميشه از حق‌مان مي‌گذريم و پر توقع و عقده اي  مي شويم. اشكالي ندارد گاهي به خاطر ما گذشت كنيد و ما هم ممنويم و هم گذشت كردن را ياد مي گيريم. اما اگر هميشه اين كار را انجام دهيد به ما ياد مي دهيد كه براي خود ارزش قائل نشويم و هميشه خودمان را براي ديگران قرباني كنيم  يا اين كه گمان مي‌كنيم همه بايد در خدمت ما باشند و بيش از حد از خود متشكر و خودخواه بار مي‌آييم.

با هم دعوا نكنيد!
مامان باباي عزيز، اگر با هم اختلاف داريد ، اگر مشكل داريد و اگر همديگر را درك نمي‌كنيد هيچ فايده اي ندارد كه مدام جلوي ما دعوا كنيد. مامان عزيزم فايده اي ندارد كه جلوي بابا گريه كني و ما را غمگين كني، يا به بابا پرخاش و بي ادبي كني و فكر كني جنگ را برده اي. بابا جان فايده اي ندارد سر مامان داد و فرياد كني، زور بگويي و گمان كني چون مرد هستي بايد زورگو و ظالم باشي و گمان كني كه  ما نمي فهميم. درست نيست كه پشت سر همديگر و جلوي روي ما از هم بد بگوييد. ما مي فهميم و از دست شما ناراحتيم كه چرا مشكلاتتان را حل نمي كنيد. چرا زندگي ما را اندوهناك مي كنيد؟ چرا پيش متخصص نمي رويد؟ چرا به خاطر خانواده هايتان همسر خود را قرباني مي كنيد ؟ چرا روي باورهاي غلط خود  تعصب داريد ؟ و خيلي چراهاي ديگر… اگر همديگر را دوست نداشتيد چرا ازدواج كرديد؟ و چرا با فكر كردن و مشورت كردن مشكلاتتان را حل نمي كنيد؟ دعوا كردن فايده‌ا‌ي ندارد. مسائل تان را حل كنيد.

ما گاهي مي‌ترسيم
بابا مامان عزيز، ما گاهي اوقات مي‌ترسيم. ترس‌هاي ما را جدي بگيريد. به ما نگوييد كه نبايد بترسيم. نگوييد تو شجاع هستي و نبايد بترسي. نگوييد اصلا از تو انتظار نداشتيم كه بترسي! چون با اين حرف‌ها باز هم ما مي‌ترسيم و ترسمان بر طرف نمي شود. فقط مي‌ترسيم ترسمان را ابراز كنيم و موضوع بدتر مي شود. يعني ترسمان عميق‌تر مي‌شود. اگر متوجه مي شويد كه اضطراب داريم يا مي ترسيم اول بفهميد علت ترس ما چيست؟ گاهي ما از سايه‌ها مي‌ترسيم. ما در سايه‌ها، در ابرها و حتي در ترك هاي ديوار، تصاوير عجيب و غريب مي بينيم. كمك كنيد معناي تصاوير را بفهميم. كمك كنيد تا با نيروي تجسم خود تصاوير بهتر بسازيم و ببينيم. كمك كنيد بفهميم از چه مي ترسيم و چرا مي ترسيم؟ و راه و روش غلبه ي عملي بر آن ترس ها  را به ما ياد بدهيد. اگر از امتحان مي ترسيم شايد از نمره ي بد مي ترسيم. پس به ما ياد بدهيد كه نمره ي بد و خوب مطرح نيست بلكه چيزي كه مطرح است ياد گرفتن است. همين‌طور هم ترس‌هاي ديگر. هر ترسي علتي دارد. هر ترسي قابل رفع است. راه رفع ترس را به ما نشان دهيد.

مامان و باباي مهربان، ما از شما ممنونيم. شما هميشه به فكر ما هستيد. اما سعي كنيد تعادل و توازن را مراعات كنيد. هم به فكر ما باشيد و هم به فكر خودتان. ما را تنبل و خودخواه و بيكاره بار نياوريد و در عين حال فشار بيش از حد هم بر ما نياوريد. مرسي از شما. مرسي از خداي مهربان.